یکی یه دونم سید مهدی جونیکی یه دونم سید مهدی جون، تا این لحظه: 12 سال و 3 ماه و 16 روز سن داره

عشق مامان وبابا

عکسای عید غدیر

1392/8/5 11:54
نویسنده : مامان و بابا
251 بازدید
اشتراک گذاری

سلام گفتم با عکسای روز عید میام اینم عکسا...

اول صبحی که بیدار شدیم بابایی عیدی من و سید مهدی رو بهمون داد که من هم عیدی خودم و هم عیدی سیدمهدی رو تو قلک شازده پسر انداختم و بعد بابایی از پسری چند تا عکس گرفت...

بعد رفتیم خونه آقاجون و مادر جون (پدر و مادرشوهرم)عید دیدنی وعیدی گرفتیم و من تصمیم داشتم چندتا عکس هنری تو حیاط از پسملی بگیرم مگه گذاشت بقیه عکسا رو که ببینید متوجه میشید...

بقیش تو ادامه مطلب....

تو حیاط مشغول توپ بازی.

قربون خندهات عشقم

اینجا هم جو فیلم هندی گرفتتش..

توپش و میانداخت تو باغچه داره میره توپش و بیاره شیطونک مامان...

بابایی هم توپ میاره بیرون هم شازده رو.

تازشم ناراحته آقا

نگاه ژستش و انگار کنار پرادو وایساده جیگر طلا..

بچم میخواد در ماشین و با اون کلید باز کنه ولی نمیشه .

بازم نمیشه...

بذلر ببینم در باک بنزینش شاید باز بشه.؟

این درم باز نشد...

فک کردید من نمی دونم بابا سر کارتون گذاشته بودم.ههههههه

تیپم عوض شد این عکسای بعدازظهره...

اینجا هم منتظرم بابام بیاد بریم ددر.

اینجا هم قبل اینکه بریم مهمونی افتادم و پیشونیم این شکلی شد(مامانی واسم اسپند دود کن فک کنم چشم خوردم)

صبح جمعه قبل حموم مشغول لوسگری واسه مامان و بابام...

مامانم مدام میگه کار خطرناکیه ولی دیگه دیگه...

اینم از عکسام اگه خوشتون اومد واسم نظر بذارین ممنون مامانای مهربون.ماچ

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)